پيام دوستان
+
چقدر گاهي دلم براي روزهاي خوش پارسي و دوستانم تنگ ميشه
يادت بخير
در انتظار آفتاب
103/2/8
*ترخون بانو*
سلام واقعا همينطوره يادش بخير
2--براي تو
سلام اگر بزرگواران ساعتي در روز هم براي پارسي وقت بگذارند اينجا باز رونق ميگيره
my writings
786.سلام.چقدر دلم براي مادر هما.نهانخانه جان کفش هاي مکاشفه.در انتظار آفتاب تنننننننننننننگ شده..............و هفت آسمان.دختردوست داشتني و.....
در انتظار آفتاب
{a h=asra262}my writings{/a} سلام شما اسمتون همين بود؟
+
+
گاهي دلت ميخواهد
به اندازه ي تمام دنيا
از غوغاي *واژهـ ها* به سُـکوت عليه السلام پناه ببري
و گاه ميخواهي بلندترين واژه هـايَت را
بر سر دنيا *فريـاد* بزني
و دست آخر
هروله کنان ميان سکــوت و فريــاد
با خود زمزمه کني:
*«وَ تِلکَ الاَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاس»*
.
.
آفتابــ
پيام رهايي
103/2/2
+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ
پيام رهايي
103/2/2
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(
پيام رهايي
103/2/2
2 فرد دیگر
22 فرد دیگر
+
نمـي دانم *شــب ها*
من *شاعــر* مي شــوم
و تــو را *غــزل بــاران* مي کنــم
يا تــو *بهانـــه* مي شوي
و من
غزل غزل *مي بـــارم*!
my writings
103/1/4
19 فرد دیگر
98 فرد دیگر
مطالب حقوقي جديد
102/5/29
+
سلام دوستان
سال نوتون مبارک@};-
چه باحال اومدم تو پارسي ديدم اسمم تو برگزيدگانه
هعي پارسي يادت بخير:)
چرا تاريخ و نوشته 100/01/14 اين چه وضعشه مسئولين رسيدگي کنن:)
*ترخون بانو*
101/7/5
+
+
خدايا ما را به راه درست زندگي ببر
به خط م. سعيدي
*ترخون بانو*
101/7/5
+
مادر نيستم
اما طعم فداکاري مادرانهتان بارها زير زبانم مزه کرده
آموزههاي صبر و بردباريتان در وجودم ريشه دوانده
کم بودنتان خلأ مادري مهربان را برايم تداعي کرده
حتي وقتي در اينجا کسي هم نباشد، بازهم چشمهايم در پي شما ميگردد...
مادرانگي کردهايد هميشه
سايتهتان مستدام *مادرهماي نازنينم*
*ترخون بانو*
101/7/5
+
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
*«وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ، إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا»*
«(اي پيامبر) حرفهاي بيجاي دشمنان غصهدارَت نکند؛ چون عزت و آبرو يکسره دست خداست.»
سورهي مبارکهي يونس/آيه شصت و پنج
.
.
بخط م. سعيدي
*ترخون بانو*
101/7/5
+
[تلگرام]
+
من ره نميبرم مگر آنجا که کوي دوست
من سر نمينهم مگر آنجـا که پاي يـار...
جناب سعدي عليه الرحمه
به قلم آفتابــ
در انتظار آفتاب
101/6/29
+
+
گاهي سکوت
يواشکي از *مردمکاَم*
ميچـ ـ ـکد
روي گُلـ ـهاي *چـادُرم*...
.
.
آفتابـ
my writings
101/6/24
گاهي سکوت انقدر رسوايم ميکند که با خودم ميگويم کااااش فريااااد ميزدم...دست کم فرياد ذاتش رسوايي است...کارش رسوايي است...اصلا بگذار فرياد بکشم...بگذار سکوت هايم مقدس بمانند...اينبار هم رسوا شدنم را به پاي فرياد بنويسيد....
گل پسر دنيا*محمد*
101/6/8
+
شبيـــهِ *بــرگـــِ سـرگــردان*
بـه دستـــِ *بــادِ* پائيـــزي
ميــان مانـدن و رفتـن
پـر از *تـرديـــد*
و تشويشم
.
.
آفتابـــ
گل پسر دنيا*محمد*
101/6/8
10 فرد دیگر
83 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
حکايت من و مجنون به يکدگر مانَد
نيافتيم و بمرديم...
.
.
از جناب سعدي عليه الرحمه
به قلم مبارک آفتاب عليها الرحمه : دي
گل پسر دنيا*محمد*
101/6/8